به گزارش پایگاه اطلاعرسانی جمعیت هلالاحمر؛ آن روز همه نگران و چشمبهراه بودند، منتظر خبری از عزیزانشان. یکی از پدرها شنیده بود پسرش پیدا شده و باید برای شناسایی بیاید. خیلی عصبانی بود، کنترلش را از دست داده بود. ما درکش کردیم، چون میدانستیم این عصبانیت از غم و اندوه فراوان است، نه بیاحترامی. با تکنیکهای روانی سعی کردیم آرامش کنیم و او را از این فضا خارج کنیم.
آن اطراف خانمی بود که خواهر، داماد و خواهر زادهاش را از دست داده بود. خودش را کنترل میکرد تا پدر و مادرش را حمایت کند. غم زیادی را در خودش ریخته بود. ما از دور حواسمان به او بود، چون ممکن بود ناگهان واکنش نشان دهد. همینطور هم شد، رفت سمت شیشههای شکسته تا به خودش آسیب بزند. ما سریع وارد عمل شدیم. در آن لحظه باید خیلی دقیق و آرام رفتار کنیم. با حمایت روانی و بدون قضاوت کنارش ماندیم. کمکم به ما اعتماد کرد، شروع به صحبت کرد و تخلیه روحی شد و توانست آن لحظه سخت را پشت سر بگذارد.