امروز شنبه  ۲۲ آذر ۱۴۰۴

لبخند بیماران، پاداش پزشک داوطلب هلال‌احمر

پریسا منصوری، متخصص زنان است که با انگیزه‌ای دیرینه از دوران دانشجویی، مسیر مطب شخصی را به زندگی محرومان کشانده است. از سال ها پیش خدمت به مردم را آغاز کرده و از این کار لذت می‌برد. این پزشک، اکنون در ۳۵ سالگی، با تکیه بر برنامه‌ریزی منسجم جمعیت هلال احمر، به مناطق محروم سفر کرده و خدمات درمانی حیاتی ارائه می‌دهد.

به گزارش پایگاه اطلاع رسانی جمعیت هلال احمر، منصوری نه تنها به یاری بیماران نیازمند می‌شتابد، بلکه مهم‌تر از آن، «فضای امنی» را خلق می‌کند که در آن زنان می‌توانند به راحتی مشکلات جسمی خود را مطرح کنند و برای اولین بار با یک پزشک در مورد بیماریشان صحبت کنند. از تشخیص به‌موقع موارد وخیم پزشکی تا ایجاد امید در دل خانواده‌ها؛ تاثیرات عمیق‌ این خدمات داوطلبانه باعث شده که انرژی لازم برای ادامه مسیر حرفه‌ای‌اش را فراهم ‌آورد.
سفر این خانم دکتر، در مسیر خدمت خالصانه، از طریق یک دوست آغاز شد؛ معرفی که او را به قلب فعالیت‌های داوطلبانه در جمعیت هلال احمر هدایت کرد: «چهار سال پیش بود که همکاری من با جمعیت از طریق یکی از دوستانم آغاز شد. در واقع او مرا معرفی کرد؛ یک جمع پزشک نیاز داشتند و من را به این جمعیت معرفی کردند. اینگونه وارد مسیر داوطلبان شدم.»

اولین قدم، تبادل دانش و تخصص بود. این پزشک داوطلب می‌گوید: «من متخصص زنان هستم. درواقع از دوران عمومی و حتی پیش از آن، همیشه درگیر کارهای جهادی و داوطلبانه بودم. خدمت عاشقانه به مردم نیازمند، بخشی از وجود من بود.»

آنچه باعث شد این اشتیاق اولیه، به یک تعهد پایدار در هلال احمر تبدیل شود، زیرساخت‌های این جمعیت بود. او نه تنها یک گروه دلسوز، بلکه سازمانی کارآمد را تجربه کرده بود. منصوری درباره علت انتخاب جمعیت هلال احمر می‌گوید: «در این سازمان، برنامه‌ریزی‌ها منظم و منسجم بود. آن‌ها مناطقی را شناسایی می‌کردند که واقعاً نیازمند رسیدگی بودند. رسیدگی اولیه کافی نبود و باید این مسیر ادامه می یافت. به همین دلیل پیگیری‌ها و هماهنگی‌ها بسیار دقیق انجام می‌شد. این میزان اعتماد به سازمان، باعث ماندگاری من شد.»

حالا، فعالیت‌های او نمایانگر تعهد مستمر است: «در حال حاضر، هر ماه به پیشوا می‌روم و ویزیت رایگان انجام می‌دهم. ویزیت های رایگان در سطح استان را پوشش می دهم، و البته در طرح‌هایی مانند نذر خدمت نیز شرکت می‌کنم. این خدمات هم عمدتاً در مناطق محروم روستاها متمرکز است، جایی که دسترسی به خدمات تخصصی تقریباً ناممکن می‌شود.»

فضایی امن برای گفتگو

وقتی صحبت به خاطرات و لحظات شیرین می رسد، از اهمیت فضایی امن صحبت می‌کند؛ فضایی که در آن، زنان آسیب‌پذیر روستایی توانستند مسایل پنهان سلامتی خود را فاش کنند: «بزرگترین حس خوب، ایجاد یک فضای امن برای خانم‌ها بود. امکان دسترسی به پزشک متخصص برای بسیاری از آن‌ها فراهم نبود. وقتی وارد می‌شدند، می‌توانستند به راحتی مشکلاتشان را مطرح کنند. آن‌ها با لبخندی که از رضایت بر لب داشتند، اتاق را ترک می‌کردند. این بهترین لحظه برای من بود.»

او به یاد یک جمله تلخ و شیرین افتاد که انگیزه‌اش را دوچندان می‌کرد: «بعضی از بیماران می‌گفتند: ‘بعد از سال‌ها، اولین نفری هستید که مرا معاینه و مشکلم را پیگیری می‌کنید.’ همین کلمات، خودش پاداش بزرگی بود. این لبخندها و این حس رهایی، برای ما لذت‌بخش‌ترین بخش ماجرا بود. علاوه بر آن، آموزش‌های بهداشتی و آگاهی‌بخشی‌هایی که ارائه می‌دادیم، امیدی بود برای جلوگیری از بیماری‌های آینده.»

مواردی که مسیر را تغییر دادند

این داوطلب خاطره‌ای خاص را به یاد آورد؛ موردی که هیچ‌کس به آن نپرداخته بود: «یک مورد هست که همیشه در ذهنم باقی مانده. خانمی‌بود که بیماری اش نامشخص و هیچ پیگیری‌ای انجام نداده بود. وقتی مدارک و وضعیتش را بررسی کردیم، متوجه شدیم که احتمال ابتلا به یک بیماری جدی، شاید حتی سرطان وجود دارد. او کاملاً ناآگاه بود. اینجا بود که قدرت هلال‌احمر در زنجیره ارجاع به کمک آمد. ما فوراً با پزشک مسئول در مرکز سطح بالاتر هماهنگی کردیم. پیگیری‌ها انجام شد، بیمار به مراکز تخصصی ارجاع داده و درمان آغاز شد. دیدن اینکه یک تشخیص به موقع، جان کسی را نجات می‌دهد، تمام خستگی‌های سفر را از بین می‌برد.»

بازگشت و انرژی مضاعف

اکثراً فعالیت‌ها درمانی بوده، اما این همراهی روحی و جسمی، او را عمیق‌تر پیوند داده است. این پزشک ۳۵ ساله، مصمم‌تر از همیشه مسیر را ادامه می‌دهد: «حتماً دوست دارم این مسیر را ادامه دهم. حس و حال بعد از برگشتن از خدمت، واقعاً قابل توصیف نیست. هر بار که به آن مناطق می‌رفتیم، یادآور آن تعهد عمیق انسانی و اجتماعی بود که با حرفه‌ی پزشکی‌ام عجین شده است. اما انرژی‌ای که از آنجا می‌گرفتیم، چنان قدرتمند بود که وقتی به مطبم برمی‌گشتم، انگیزه‌ام چندین برابر شده بود. این احساس که توانسته‌ام کار مفیدی برای مردم انجام دهم، رضایتی به ما می‌داد که ارزش چندین ماه کار روزمره را داشت.»

او در پایان، با یک باور قلبی صحبتی کرد که شاید مهم‌ترین راز موفقیتش باشد: «فکر می‌کنم دعای خیر این مردم، قطعاً در پیشرفت زندگی و کار من تأثیرگذار بوده. شاید یکی از علت‌هایی که من در حال حاضر دارم پیشرفت می‌کنم، همان دعای خیر مردمی‌باشد که توانستیم گرهی از کارشان باز کنیم.»

سیما فراهانی

0
/
۱۴۰۴/۰۹/۲۲- ۱۵:۴۱
/
متن دیدگاه
نظرات کاربران
تاکنون نظری ثبت نشده است
لینک کوتاه